مطالعه جدید تاکتیک های رهبری را نشان می دهد که کار تیمی بین کارمندان را بهبود می بخشد

وقتی همه چیز در محل کار هموار است ، فراموش کردن فناوری پشت آن آسان است. با این حال ، هنگامی که سیستم خراب یا کند می شود ، کل محل کار می تواند متوقف شود. به همین دلیل متخصصان فناوری اطلاعات ماهر در کار سخت می مانند و چرخ دنده های مجازی را چرخانده اند. از آنجا که فناوری برای موفقیت در تجارت مهمتر می شود ، شرکت ها با یک سؤال بزرگ روبرو می شوند: چگونه رهبران می توانند اولویت های بسیار متفاوت کارگران فناوری اطلاعات و کارمندان را از مناطقی مانند بازاریابی یا امور مالی متعادل کنند؟

یک مطالعه جدید با تمرکز بر نقش یک شخصیت اصلی: مدیر ارشد اطلاعات یا CIO ، بر این مشکل روشن می شود. محققان دریافتند که وقتی CIO همکاری بین تیم های تجاری و تجاری را تقویت می کند ، همه درک بهتری از نیازهای یکدیگر کسب می کنند. این ارتباط باعث می شود شرکت ها بتوانند اهداف فناوری را با استراتژی های تجاری تراز کنند.

در شرکت های مدرن ، فناوری هر بخشی از تجارت را لمس می کند. با این حال ، تیم های فناوری اطلاعات و واحدهای تجاری اغلب در حباب های خود کار می کنند. هر گروه تمایل به تمرکز روی مشکلات خاص خود دارد ، و اولویت های خود را فوری می داند. این “ذهنیت سیلو” می تواند منجر به سوءاستفاده ، هدر رفتن منابع و فرصت های از دست رفته شود.

دانشیار سوریندر کاهایی از دانشگاه بینگامتون توضیح داد: “مردم تمایل دارند که در سیلوهای خود کار کنند و مشکلات را در حوزه های خود به عنوان مهم تر ببینند. یک CIO هوشمند تشخیص می دهد که شما باید مکانیسم هایی را برای افراد تجاری ایجاد کنید تا آن را بهتر بشناسید و کارکنان IT را بهتر درک کنید تا جنبه های تجارت را درک کنند.”

بدون پل های قوی بین این دو گروه ، حتی پیشرفته ترین سیستم های فناوری اطلاعات ممکن است در تأمین نیازهای واقعی تجارت ناکام باشد. از همه بدتر ، شرکت ها ممکن است پول را برای سرمایه گذاری های فنی که نتیجه نمی گیرند هدر دهند. به همین دلیل ساختن درک مشترک در بین تیم ها بسیار مهم است.

این مطالعه جدید ، که توسط Kahai به همراه مایک تاین EOM از دانشگاه پورتلند و آلپر یایل از دانشگاه تامپا استفاده شده است ، یک بینش مهم را برجسته می کند: سبک رهبری که توسط یک CIO نشان داده شده است می تواند هم ترازی تجارت را ایجاد یا از بین ببرد.

محققان با استفاده از داده های ۶۸ سازمان تهیه شده از یک بانک اطلاعاتی اجرایی IT ، دریافتند که CIO ها باید دو نوع رفتارهای رهبری را برای موفقیت نشان دهند: تحول و معامله ای.

رهبری تحول گرا هنگامی اتفاق می افتد که یک رهبر مردم را ترغیب کند تا برای یک دیدگاه مشترک همکاری کنند. این نوآوری را تشویق می کند و هیجان را در مورد آینده ایجاد می کند. در مقابل ، رهبری معامله ای بر اهداف روشن ، پاداش ها و پیامدهای مبتنی بر عملکرد متمرکز است.

این مطالعه خاطرنشان کرد: “این سبک های رهبری یکدیگر را جبران نمی کنند-برای توانمندسازی و تقویت اقدامات دیگران که تراز تجاری فناوری اطلاعات را تسهیل می کنند ، سطح بالایی از هر دو مورد نیاز است.” “یک CIO می تواند با اجرای اهداف صریح و انجام ارزیابی های عملکردی مبتنی بر هدف ، یک رویکرد کاملاً تاکتیکی برای ادغام و تراز انجام دهد. اما یک استراتژی مؤثرتر ترکیب رویکرد تاکتیکی با یک رویکرد منسجم است که شامل الهام بخشیدن به همه درگیر است.”

به عبارت ساده تر ، CIO هایی که از هر دو سبک استفاده می کنند ، هم می توانند باعث ایجاد انگیزه در کارمندان شوند و هم آنها را پاسخگو باشند. این تعادل در حالی که پروژه ها را در مسیر نگه می دارد ، کار تیمی را تشویق می کند.

در قلب تراز موفقیت آمیز فناوری فناوری اطلاعات همان چیزی است که محققان مکانیسم های ادغام دانش می نامند. این ابزارها و شیوه هایی است که به متخصصان فناوری اطلاعات و متخصصان تجارت اجازه می دهد تا دنیای یکدیگر را بهتر بشناسند.

این مطالعه دو نوع مهم مکانیسم ادغام دانش را نشان داد. اولین مورد شامل ایجاد دانش مشترک دامنه بین فناوری اطلاعات و متخصصان تجارت است. این به معنای کمک به هر دو گروه به اندازه کافی در مورد زمینه های یکدیگر برای برقراری ارتباط و همکاری مؤثر است.

مکانیسم دوم بر تشویق ادغام مشارکتی از دانش تخصصی فناوری اطلاعات و تجارت است. این رویکرد به جای اینکه انتظار داشته باشد که در همه چیز متخصص شوند ، متخصصان عمیق از هر دو طرف را گرد هم می آورند تا در کنار اهداف مشترک کار کنند.

جالب اینجاست که این دو مکانیسم نشان می دهد که محققان آن را “اثر جایگزین” می نامند. وقتی یک مکانیسم بسیار قوی باشد ، تأثیر دیگری از اهمیت کمتری برخوردار می شود. به عبارت دیگر ، اگر همکاری عالی بین متخصصان دارید ، ممکن است به دانش دامنه مشترک کمتری نیاز داشته باشید و برعکس.

یکی از مهمترین یافته های این مطالعه این است که رهبری نیروی محرکه تراز مؤثر فناوری فناوری اطلاعات است.

کاهای گفت: “این مطالعه شکاف بسیار مهمی را پر می کند زیرا در گذشته ، مردم توجه زیادی به ارتباط بین رهبری و تراز آن نکرده اند ، حتی اگر به طور شهودی حس زیادی ایجاد کند.” “یکی از دلایلی که پیشرفت زیادی در پرداختن به مسئله تراز وجود نداشته است این است که نیاز به تغییر دارد. کسی مجبور است این تغییر را انجام دهد ، بنابراین ما فهمیدیم که باید در مورد رهبری باشد. شما همیشه نمی توانید آن را به کارمندان شرکت واگذار کنید تا خودشان تغییر کنند.”

تغییر به طور طبیعی در سازمان ها اتفاق نمی افتد. مردم معمولاً به آنچه می دانند می چسبند مگر اینکه یک رهبر آنها را ترغیب کند تا از مناطق راحتی خود خارج شوند. در مکانهای کار با سرعت بالا و بسیار دیجیتالی امروز ، الهام بخشیدن به دیگران و تشویق همکاری واقعی ، مهارت های مهم هستند.

این مطالعه همچنین تأکید می کند که اگرچه برای به اشتراک گذاشتن دانش مشترک برای آن و کارمندان مشاغل مهم است ، اما آنها هنوز هم باید تخصص تخصصی خود را حفظ کنند. کارگران اضافه بار با یادگیری بیش از حد اضافی می توانند آتش سوزی کنند. موفقیت از تعادل حاصل می شود: زمین مشترک کافی برای فعال کردن کار تیمی ، اما نه آنقدر همپوشانی که مهارت های عمیق از بین می رود.

این تحقیق نقشه راه روشنی را برای CIO ها که می خواهند شرکت های خود را به سمت استفاده از فناوری دقیق تر و نتایج کسب و کار بهتر سوق دهند ، ارائه می دهد. اول ، آنها باید هر دو سبک رهبری تحول گرا و معامله ای را در آغوش بگیرند. این به معنای الهام بخشیدن به یک چشم انداز مشترک و در عین حال اهداف واضح و دستاوردهای پاداش دهنده است.

دوم ، CIO ها باید تلاش واقعی را برای ایجاد پل ها بین تیم های تجاری و تجاری انجام دهند. آنها باید فرصت های یادگیری و پروژه های مشترک را تنظیم کنند که هر دو طرف را با هم جمع کنند.

سرانجام ، آنها باید تشخیص دهند که تراز رانندگی نیاز به توجه مداوم دارد. همکاری و درک مشترک یک رویداد یک بار نیست. این فرایندی است که نیاز به پرورش مداوم از رهبری دارد.

در اقتصاد پیچیده امروز و فناوری محور ، سازمان هایی که نتوانند استراتژی های فناوری اطلاعات و تجارت خود را تراز کنند ، خطر سقوط را دارند. اما با رهبری مناسب در راس ، مشاغل می توانند از فناوری نه تنها برای پشتیبانی از اهداف خود استفاده کنند ، بلکه آنها را به روش های جدید و هیجان انگیز سوق دهند.