۱۰ فیلم با بیشترین ضرر در گیشه در دهه ۲۰۰۰

به گزارش سایت دانلود فیلم و به نقل از برخورد دهنده ابتدای قرن بیست و یکم، به راحتی یکی از دوران‌های تعیین‌کننده و چالش‌برانگیز برای فیلمسازی عظیم هالیوود بود. ترکیب فناوری‌های نوظهور، ترس‌ها و مشکلات پیرامون وضعیت جهان در طول دهه، و همچنین فراگیر شدن اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مدرن، ساختن یک فیلم موفق را در آن دوران به کاری بسیار دشوار تبدیل کرد. در حالی که بسیاری از فیلم‌های پرفروش توانستند با این سختی‌ها مقابله کرده و در گیشه به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا کنند، اما این تجملاتی نبود که همه فیلم‌های اکران‌شده بتوانند از آن برخوردار باشند.

به ازای هر فیلم موفق در گیشه، یک فیلم شکست‌خورده برای متعادل کردن آن وجود دارد. به طور خاص، دهه ۲۰۰۰ شاهد برخی از بدنام‌ترین شکست‌های باکس‌آفیس تاریخ سینما بود. این فیلم‌ها طیف گسترده‌ای را شامل می‌شدند، از فیلم‌های پرفروش بسیار گران‌قیمتی که در نهایت با نقدهای منفی روبرو شدند، یا فیلم‌های واقعاً عالی که به سادگی مخاطبان خود را پیدا نکردند. تعداد زیادی فیلم در اکران سینما به نتیجه مطلوب نرسیدند. در حالی که تعداد معدودی از این فیلم‌ها ممکن است توانسته باشند از طریق ویدیو خانگی و در نهایت با استریم به حیات دومی دست پیدا کنند، اما قطعا در گیشه حتی به سود خالص نزدیک هم نشدند. 

۱۰- «فانتزی نهایی: ارواح درون» (۲۰۰۱)

بودجه: ۱۳۷ میلیون دلار، باکس آفیس جهانی: ۸۵.۱ میلیون دلار

یکی از بدنام‌ترین فیلم‌هایی که براساس بازی‌های ویدیویی ساخته شده، «آخرین فانتزی: درون ارواح»، ارتباط داستانی اندک یا هیچ ارتباطی با خط اصلی مجموعه بازی‌های «فاینال فانتزی» ندارد. در عوض، این فیلم انیمیشن علمی تخیلی-فانتزی، داستان دانشمندی به نام آکی راس را در تلاش او برای جمع‌آوری هشت روح دنبال می‌کند. او امیدوار است که این ارواح به بشریت توانایی محافظت از کره زمین در برابر نیروی در حال ظهوری را بدهند. او در این تلاش برای نجات زمین با نیروی «ارواح درون» توسط همکاران دانشمندش، از جمله کاپیتان گری ادواردز و همچنین استادش، دکتر سید، کمک می‌گیرد.

در حالی که امروزه فیلم‌های اقتباسی از بازی‌های ویدیویی بسیار محبوب هستند، اما «درون ارواح» در دوره‌ای اکران شد که فیلم‌های بازی‌های ویدیویی هنوز به طور گسترده به عنوان سم گیشه شناخته می‌شدند. بودجه‌ی بسیار هنگفت این فیلم، به لطف تبلیغات عظیم پیرامون تکنولوژی انقلابی انیمیشن فیلم که نویدبخش دوره‌ای جدید از بازیگران ساخته شده با «تصویرسازی رایانه‌ای» (CGI) را می‌داد، کمکی به موفقیت آن نکرد. هر برنامه‌ای که این فیلم برای آینده این رسانه به طور کلی داشت، به دلیل شخصیت‌های خسته‌کننده و داستانی گیج‌کننده، در گیشه شکست خورد و نتوانست به ثمر برسد.

۹- سندباد: افسانه هفت دریا (۲۰۰۳)

بودجه: ۶۰ میلیون دلار، باکس آفیس جهانی: ۸۰.۷ میلیون دلار

«سندباد: افسانه هفت دریا»، یکی از آخرین ساخته‌های دوبعدی کمپانی «دریم‌ورکس انیمیشن»، داستان سندباد، دریانورد افسانه‌ای را روایت می‌کند که به جرم دزدیدن کتاب صلح تبعید شده است. حالا او وظیفه دارد تا به انتهای دنیا، قلمرو الهه عریس سفر کرده و کتاب صلح واقعی را پیدا کند تا بتواند بی‌گناهی خود را ثابت کند و جان دوست دوران کودکی‌اش، شاهزاده پروتئوس را نجات دهد.

«سندباد» یکی از چندین فیلم انیمیشن دوبعدی با فروش فاجعه‌بار است که دهه ۲۰۰۰ را تعریف کرد. با ظهور انیمیشن سه بعدی رایانه‌ای، فیلم‌های دوبعدی به طور کلی در نظر عموم جذابیت خود را از دست داده بودند. عملکرد بسیار ضعیف این فیلم در گیشه باعث شد تا «دریم‌ورکس» به طور کامل انیمیشن دوبعدی را کنار بگذارد و روی فیلم‌های موفق‌تر سه‌بعدی خود تمرکز کند. با وجود شکست در گیشه، «سندباد» طی سال‌ها به عنوان یکی از جواهرات پنهان دریم‌ورکس، به محبوبیت فرقه‌ای دست یافته است. 

۸- «شهر و کشور» (۲۰۰۱)

بودجه: ۹۰ میلیون دلار، باکس آفیس جهانی: ۱۰.۳ میلیون دلار

«شهر و حومه» یک کمدی رمانتیک بدنام و منزجرکننده است که داستان پورتِر استدارد، یک معمار مشهور نیویورکی را روایت می‌کند. او خود را در مرکز یک معضل وحشتناک از خیانت و فریب می‌بیند. پورتِر با زنان زیادی از گذشته و حال خود رابطه نامشروع برقرار می‌کند و در عین حال به دنبال راهی برای پیشروی است، اما به نظر می‌رسد هر تصمیمی که می‌گیرد باعث می‌شود اوضاعش وخیم‌تر شود.

اگرچه در نگاه اول به نظر می‌رسد «شهر و حومه» شباهت زیادی به کمدی‌های رمانتیک موفق دهه ۲۰۰۰ دارد، اما این شباهت‌ها فقط ظاهری هستند. لحن و تجربه فیلم ذاتاً زننده و منزجرکننده است. تماشاگران به سادگی تمایلی به تماشای یک کمدی رمانتیک نداشتند که بخش اعظمی از بازیگران آن نه تنها به هیچ وجه قابل درک نبودند، بلکه تا حد عصبانیت، بی‌احساس و غیرقابل دوست‌داشتن بودند. با در نظر گرفتن بودجه نجومی و مضحک ۹۰ میلیون دلاری این فیلم، به راستی جای تعجب دارد که چگونه هیچ استودیویی فکر نمی‌کرد این سرمایه‌گذاری هیچ بازدهی نداشته باشد.

۷- اسموز جونز (۲۰۰۱)

بودجه: ۷۰ میلیون دلار، باکس آفیس جهانی: ۱۴ میلیون دلار

«اسمز جونز»، ترکیبی از انیمیشن دوبعدی و کمدی لایو اکشن با شوخی‌های زننده، با رویکرد وحشیانه و منحصربه‌فرد خود به روایت داستان، تلاش کرد بهترین استفاده را از هر دو دنیا ببرد.

این فیلم دو داستان متفاوت را با هم ترکیب می‌کند. بخش‌های لایو اکشن، فرانک را دنبال می‌کنند، مردی بی‌قید و بی‌نظم که پس از یک اتفاق شرم‌آور در گذشته که اعتبارش را زیر سوال برده، بی‌هدف زندگی می‌کند. در همین حال، بخش‌های انیمیشن، اسمز جونز، یک پلیس گلبول سفید ساکن بدن فرانک را دنبال می‌کند که وظیفه دارد ویروسی خطرناک را که جان فرانک را تهدید می‌کند، از بین ببرد.

در حالی که فیلم قطعاً نشانه‌هایی از خلاقیت را نشان می‌دهد، به ویژه در بخش‌های انیمیشن، اما در عین حال درگیر کلیشه‌های کمدی‌های زننده و بخش‌های لایو اکشن غیرجذاب است. این ترکیب سبک‌ها، در حالی که روی کاغذ خلاقانه به نظر می‌رسید، فقط باعث سردرگمی مخاطبان می‌شد، زیرا مشخص نبود که این فیلم واقعاً چیست. نه یک فیلم خانوادگی بود و نه یک کمدی کامل. نتیجه این سردرگمی، شکست کامل فیلم در گیشه بود، با این حال، در نهایت در بازار ویدیوی خانگی به اندازه‌ای موفق شد که بتواند یک سریال تلویزیونی دنباله‌دار از آن ساخته شود.

۶-   زمین جنگ   ۲۰۰۰

بودجه: ۷۳ میلیون دلار، باکس آفیس جهانی: ۲۹.۷ میلیون دلار

«زمین جنگ» یکی از مورد تمسخرترین و به طور گسترده بدترین فیلم‌های علمی-تخیلی تاریخ سینما در نظر گرفته می‌شود. این فیلم علمی-تخیلی حماسی که با بودجه ساینتولوژی ساخته شد، حتی قبل از شروع تولید هم از هم پاشید.

داستان فیلم در سال ۳۰۰۰ اتفاق می‌افتد، جایی که تمام بشریت توسط نژادی قدرتمند از بیگانگان به نام سایکلوها به بردگی گرفته شده‌اند. سایکلوها سیاره را برای منابع طبیعی آن به طور کامل حفاری می‌کنند. بازماندگان معدود نژاد بشر شروع به طراحی نقشه‌ای برای بازپس‌گیری زمین از سایکلوها می‌کنند. در راس این نقشه، انسانی به نام تایلر قرار دارد.

از استفاده بیش از حد از زوایای کج دوربین (Dutch Angles) گرفته تا اجراهای مضحک و اغراق‌آمیز، دلایل زیادی وجود دارد که چرا «زمین جنگ» به عنوان یک فاجعه‌ی نقدی عظیم شناخته می‌شود. این استقبال وحشتناک به سرعت به گیشه هم سرایت کرد و فیلم حتی نتوانست به اندازه‌ی بودجه‌ی بسیار گزاف خود فروش داشته باشد. در حالی که امروزه فیلم به خاطر خنده‌دار بودنِ افتضاح‌بودنش به یک اثر کالت تبدیل شده است، اما فیلمی با چنین کیفیت پایینی همیشه در گیشه با شکست سختی روبرو خواهد شد.

۵- “زوم” (۲۰۰۶)

بودجه: ۷۵.۶ میلیون دلار، باکس آفیس جهانی: ۱۲.۵ میلیون دلار

در حالی که فیلم‌های ابرقهرمانی در اواخر دهه ۲۰۰۰ و در طول دهه ۲۰۱۰ به گنجینه‌ای در گیشه تبدیل شدند، «زوم» یک نمونه اشتباه در فیلم‌های ابرقهرمانی بود که برای سوار شدن بر موج این روند گیشه، خیلی زود اکران شد.

فیلم داستان جک شپرد، یک ابرقهرمان سابق را روایت می‌کند که مدت‌هاست بازنشسته شده و به‌عنوان صاحب یک مغازه تعمیر اتومبیل، زندگی ساکت و تنهایی را سپری می‌کند. با این حال، او ناگهان توسط دولت فراخوانده می‌شود تا نسل بعدی ابرقهرمانان را برای نجات جهان از دست یک شخصیت شرور که به سرعت نزدیک می‌شود، آموزش دهد.

در حالی که «زوم» تلاش می‌کرد تا به عنوان یک فیلم خانوادگی عجیب و گاهی اوقات نامتعارف به موفقیت برسد، اما تمایل بسیار کمی برای این اثر با بازی تیم آلن وجود داشت تا به جایی جز سبد اجناس ارزان‌فروش ختم شود. این فیلم تنها تکرارکننده‌ی همان فیلمسازی تنبلانه‌ای بود که در چندین فیلم خانوادگی زیر متوسط ​​دیگر در آن دهه دیده می‌شد. «زوم» با کسب امتیاز ۴% در وبسایت «راتن تومیتوز» به نقطه اوجی از بی‌ارزشی رسید. به خصوص در مقایسه با سایر فیلم‌های ابرقهرمانی خانوادگی عالی آن دهه مانند «خانواده شگفت‌انگیز» و «دبیرستان اسکای»، «زوم» تاسف‌بار به نظر می‌رسید و ارزش وقت گذاشتن را نداشت. 

۴- «تایتان ای.ئی.» ۲۰۰۰

بودجه: ۷۵ میلیون دلار، باکس آفیس جهانی: ۳۶.۷ میلیون دلار

در حالی که دلیل بسیاری از شکست‌های گیشه را می‌توان به کیفیت پایین آن‌ها نسبت داد، «تایتان ای.ئی.» یکی از معدود فیلم‌های فاجعه‌بار باکس‌آفیس است که علی‌رغم همه موانع، فیلمی واقعاً عالی به شمار می‌رود.

فیلم داستان «کِیل تاکر» (با بازی مت دیمون) را دنبال می‌کند که در دنیای علمی-تخیلی وحشی آینده متوجه می‌شود کلید احیای امید و بقای نسل بشر را در اختیار دارد. با تمرکز شدید گونه‌ای خطرناک از بیگانگان به نام «دِرِج» بر نابودی نسل بشر، این وظیفه «کِیل» می‌شود تا مانع حمله قریب‌الوقوع آن‌ها شود.

«تایتان ای.ئی.» به کارگردانی «گری گُلدمن» و «دان بلوت»، دو اسطوره در عرصه انیمیشن، از تمام ویژگی‌های درخشان و توانمندی‌های فیلمسازی بهره می‌برد. با کمال تأسف، به دلیل دریافت نقدهای نه چندان مثبت، این فیلم به دلیل رقابت شدید با فیلم‌های قدرتمندی مانند «ماموریت غیرممکن ۲»، «شفت» و «فرار مرغی» در گیشه شکست خورد. عملکرد ضعیف این فیلم به حدی بود که به آخرین اثر کارگردانی «گُلدمن» و «بلوت» تبدیل شد و به فیلم‌سازی افسانه‌ای آن‌ها پایان داد.

۳- استخوان میمون ۲۰۰۱ 

بودجه: ۷۵ میلیون دلار، باکس آفیس جهانی: ۷.۶ میلیون دلار

«استخوان میمون»، یکی از بزرگترین شکست‌های گیشه برای فیلمی به ظاهر غیرقابل بازاریابی، داستان استو مایلی (برندان فریزر)، یک کارتونیست مشهور را روایت می‌کند که به خاطر خلق شخصیت کارتونی مشهور جهانی «استخوان میمون» شناخته می‌شود. با این حال، استو ناگهان به کما می‌رود و ناخودآگاه او به دنیایی گیج‌کننده و وحشتناک، محل توقف ارواح سرگردان، فرستاده می‌شود. در آنجا، او با ساخته‌ی خودش، استخوان میمون، روبرو می‌شود و به طور ناخواسته فریب می‌خورد تا کنترل بدنش در دنیای واقعی را به این شخصیت آشوبگر واگذار کند، در حالی که خودش در این برزخ گیر افتاده است.

از نظر ظاهری، به نظر می‌رسد همه چیز در مورد «استخوان میمون» با حضور فرِیزر به عنوان ستاره اصلی، تنها دو سال پس از فیلم «مومیایی» و کارگردانی توسط «هنری سیلیک»، کارگردان افسانه‌ای استاپ موشن، برای رسیدن به موفقیت عظیم مهیا بود. با این حال، چیزی که «استخوان میمون» را به محصولی با فروش ضعیف تبدیل کرد، محتوای واقعی فیلم بود. با وجود ظاهرش به عنوان یک فیلم خانوادگی عجیب و غریب، فیلمنامه و داستان این فیلم هر چیزی غیر از یک اثر مناسب برای خانواده است. ترکیب سبک گوتیک و استادی سیلیک در استاپ موشن با طنز رکیک و بزرگسالانه‌ی حداکثر دهه ۲۰۰۰، باعث سردرگمی مخاطبان شد. این فیلم علاوه بر نقدهای منفی گسترده از سوی منتقدان، توسط مخاطبان نیز به طور کلی درک نشد و با افتتاحیه‌ای ضعیف، حتی جزو ۱۰ فیلم برتر آخر هفته اکران خود هم قرار نگرفت. 

۲- «گیگلی» (۲۰۰۳)

بودجه: ۵۴ میلیون دلار، باکس آفیس جهانی: ۷.۲ میلیون دلار

«جیلی»، یکی از بدنام‌ترین کمدی‌های رمانتیک تاریخ سینما، داستان لری گیلی (بن افلک)، یک گانگستر سطح پایین را روایت می‌کند که مأموریت می‌یابد برادر ناتوان ذهنی یک دادستان فدرال قدرتمند را برباید. با این حال، پس از به هم ریختن نقشه‌های گیلی، رئیس او ریکی (جنیفر لوپز) را برای کمک به آدم‌ربایی اعزام می‌کند، کسی که با قوانین و دستورات خودش کار می‌کند. گیلی به زودی عاشق ریکی می‌شود، اما این عشق با مجموعه‌ای از مشکلات همراه است، زیرا ادامه رابطه با ریکی می‌تواند شغل و زندگی گیلی را به خطر بیندازد.

در حالی که ترکیب فیلم‌های گانگستری و کمدی رمانتیک، به صورت تئوری، می‌توانست در شرایط دیگری جواب دهد، تقریباً تمام جنبه‌های «جیلی» پتانسیل موجود را هدر می‌دهد و یک تجربه تماشای منزجرکننده و ناخوشایند ایجاد می‌کند. هرچند فیلم به‌طور کامل فاقد نکات مثبت نیست، اما در زمان اکران، به‌خصوص با اکران همزمان یک کمدی رمانتیک جذاب‌تر و پرمخاطب‌تر به نام « عروسی آمریکایی»، چیز زیادی در فیلم نبود که برای مخاطبان سینما جذاب باشد. 

۱- ماجراهای پلوتون نش (۲۰۰۲)

بودجه: ۱۰۰ میلیون دلار، باکس آفیس جهانی: ۷.۱ میلیون دلار

قابل بحث است که «ماجراهای پلوتو نش» یکی از بزرگترین شکست‌های گیشه در تمام دوران باشد، اما با گذشت سال‌ها، به دلیل میزان باورنکردنیِ شکست در گیشه، به شهرت قابل توجهی دست یافته است. این کمدی علمی-تخیلی، پلوتو نش (با بازی ادی مورفی) را دنبال می‌کند که صاحب یکی از بزرگترین و موفق‌ترین کلاب‌های شبانه در کل کهکشان است، که روی ماه قرار دارد. با این حال، زمانی که او از فروش کلاب خود به یک گانگستر ماه‌نشین خودداری می‌کند، گرفتار دردسر می‌شود و در مرکز یک توطئه خطرناک برای تصاحب کل ماه قرار می‌گیرد.

در حالی که دهه ۲۰۰۰ سهم خود را از کمدی‌های وحشتناک و همچنین فیلم‌های علمی-تخیلی افتضاح داشت، «ماجراهای پلوتو نش» بدترین ویژگی‌های هر دو ژانر را با هم ترکیب می‌کند تا یکی از بدنام‌ترین فیلم‌های تمام دوران را خلق کند. در حالی که بسیاری از دیگر شکست‌های بزرگ تاریخ سینما صرفاً در تلاش‌هایشان دچار سردرگمی شده بودند یا بازتابی از بازاریابی ضعیف بودند، فاجعه‌ی گیشه «ماجراهای پلوتو نش» مستقیماً به دلیل فقدان کامل هرگونه کیفیت در فیلم رقم خورد.